کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( اربعین حسینی )

شاعر : رضا قاسمی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

بخر مـقـابـل چـشـمانِ خـوب‌هـا بـد را            نشان بده به همه لطفِ بیش، از حد را

ببخش، حاجتِ من کمتر است، از کَرمت            خودت بخـواه، بـرایم هر آنچه باید را


مـسـافـر حــرمـم؛ روی بــال سـجــاده            سلامِ صبح، به مبدأ رسانده مقـصد را

به جـمعِ گـریـه‌کـنان؛ بین ابرها بردی            همان‌که چشمِ خودش را به گریه می‌زد را

شهـادتِ نـفـسم شد دَم حـسـین حـسـین            نگـیـر، از لب خـشکـم فراتِ اَشهد را

کلاغ را چه به پـرواز، با کـبـوتـرها!            همان که هیچ ندیده‌ست، رنگِ گنبد را

بــحـقّ پــای سـپــاهِ پــیــادۀ حــرمــت            نگـیـر، از منِ بـد؛ اربـعـیـنِ مشهد را

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( اربعین حسینی )

شاعر : امیر حسین حیدری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دارد غـم تو شـور به پـا می‌کند حسین            هر عاشق عزم کرب و بلا می‌کند حسین

پیر و جوان به سوی مزار تو راهی‌اند            شوق زیارت تو چه‌ها می‌کند حسین؟!


سعی به سوی مروۀ تو تحـفۀ خـداست            دلـدادۀ غـم تـو صـفـا مـی‌کـنـد حـسـین

این راه پُر عبور و پُر از خلوت حضور            دل را ز هر چه جز تو جدا می‌کند حسین

بـی‌شـک کـه زائــر حــرم آسـمـانـی‌ت            جـا در مـیان قـلب خـدا می‌کـند حـسین

گفتم به دل که غم مخور از دوری حرم            آخر تو را ز لطف صدا می‌کند حسین

: امتیاز

ذکر مصائب برگشت کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

بهار از چلۀ داغِ زمستان‌ها خزان برگشت           به باغِ لاله‌های سربریده باغبان برگشت

زمین با گریه دور مقتلِ خورشید می‌گردید           صدای روضۀ روزِ دهم آمد؛ زمان برگشت


زمان برگشت، اما رفت رأسِ کُندی خنجر           همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت

زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه‌ دَم می‌داد           به خاکِ استنادِ روضه‌خوانان؛ نوحه‌خوان برگشت

جوان‌تر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند           زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت

نمک پاشید، روی زخم‌هایش نوحۀ اطفال           امانت‌دار، بی‌شیرین‌زبانِ کاروان برگشت

سفر بی‌همسفر در هر قدم می‌کشت زینب را           ولی هر بار، همراه حسین از آن جهان برگشت

همه گفتند دینِ بی‌حسین از ریشه می‌خشکد           ولی با غیرت این زن؛ ورق‌ها ناگهان برگشت

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا

شاعر : علی اکبراسفندیار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : مثنوی

الا ای خفـته زیر خاک برخیز            حـسینم با تن صد چاک برخیز
حسین ای روح زینب جان زینب            الا صد پـاره؛ ای قـرآن زینب


بپا خـیز ای مُـقَـطّع اربـاً اربـا            ببینم می‌شناسی خواهـرت را؟
بپـا خـیز ای عزیز جان مـادر            کـفن پوشم برآن جـسم مُـطَهّـر
اگر چه سـر نـداری بر تن اَمّا            دلم خـواهد ببوسم حـنجرت را
نمی‌شد باورم قـربـان صبـرت           
بَغل گیرم حسین جان خاک قبرت
فـدای آن تـنـت کـه سـر نـدارد            سرت بر نیـزه و پیـکـر ندارد
الا
ای یـوسـف زینب کجـایی؟            رسیده جان من بر لب کجایی؟
برادر جان بـبـین اِقـبـال زینب            نیامـد کَـس به استـقـبـال زینب
دوبــاره آمــدم بـه کــربـلایـت            به خاک لاله خـیز و پُر بلایت
همانجایی‌که از تو سر بریـدند            تورا بی سر
میان خون کشیدند
ازآن روزی که رفتم ای برادر            نمی‌دانم خبر داری ز خواهر؟
خـبر داری کجا بـردند ما را ؟            خـبر داری که آزردنـد ما را؟
خـبر
داری مرا بـازار بـردند؟            به قـصد طعـنه و آزار بردند؟
خبر
داری که کارم بود گریه؟            شـبی کـز پـیـش ما رفـته رقیه
رقـیـه هـر
کـجـا نـام تـو بُـرده            بجای مهـربانی چوب خـورده
چه گـویم از رقـیه داد و بیـداد           
خبرداری که در خرابه جان داد؟
رقـیه رفـته و من زنده هـسـتم            ازاین بابت حسین شرمنده هستم
رقـیه جان که تا از ما جدا شد            بـرادر جان خـرابـه کـربلا شد
برادرجان اَمان از
شام از شام            فقـط بـشنـیده‌ام نفـرین و دشنام
چقدر این سرگذشتم گریه‌دار است            که صبر از دست صبرم بی‌قراراست
از اینجا تاکه رفتم کوفه و شام            پیامت را به عالم کردم اعـلام
بغیر از حکم حق تَمکین نکردم            سفارش کرده‌ای نفرین نکردم
ولـیـکـن داغ پـشـت داغ دیــدم            چهـل منـزل خـزان بـاغ دیـدم
اگر چه از غـمت آکـنده هـستم            نـمی‌دانم چرا پس زنـده هـستم
ز روی نیزه‌ها ما را که دیدی            مرا که می‌زدند توچه کـشیدی
بـه جـان نـازدانـه‌ات سـکـیـنـه            نخـواهم بی‌تـو برگردم مـدیـنه

پس از تو زنده ماندن ننگ باشد            دلـم از دوری تو تـنـگ بـاشـد
من امروز آمدم حاجت بگـیرم            دعـا کـن بر
سر قـبرت بمـیرم
اگر«مداح»هم در شور و شین است            چو من او هم عزادار حسین است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : چهارپاره

خـواهـرت آمـده در این صـحـرا            بــعــد شــام بـــلا ولــی تــنــهــا

خـیـز و بـین پـیـکـر کـبــودم را            صـورتـم مـثــل مـــادرم زهـــرا


در سـفـر قـسـمـتـم فـقـط غـم شد            هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد

قـامت خـواهـرت بـبـین خـم شـد            خواهـرت کـوه صبر و مـاتم شد

لحـظـه‌های غـروب یـادم هـست            بارش سنگ و چـوب یادم هست

نالـه‌هـای تو خـوب یـادم هـسـت            به تـنـش پـا نـکـوب؛ یـادم هست

تـو زمـین خـوردی آسـمان افـتاد            از تـنـت نــیــزۀ ســنــان افــتــاد

خــاتـمـت دسـت دشـمنـان افـتـاد            شـعــلـه بـر خـیـمـۀ زنـان افـتـاد

رمق از ذکـر روی آن لب رفت            تـن تـو زیـر سُــمّ مـرکـب رفـت

روی آن جـسـمِ نـا مـرتـب رفـت            چه به حـال خـراب زینب رفـت

مـن بـمـیـرم پـر تـو خـاکـی شـد            صـورت اطـهـر تـو خـاکـی شـد

بـین مـقـتـل سـر تـو خـاکـی شـد            چـادر خــواهــر تـو خـاکـی شـد

بعد از آن پـیـکـر تو غـارت شد            بـه زنــان حــرم جــســارت شـد

روزی مــردهــا شــهــادت شــد            قــسـمـت بـانــوان اســارت شــد

در مـیــان حــرامـیـان رفــتــیــم            لاجَــرَم، بـیـن این و آن رفـتــیـم

وســط بــزم کــوفـیــان رفــتــیـم            ســر بــازار شـامــیــان رفـتــیـم

صـحـبـت گـوشـواره شـد؛ بد شد            گـوش هـا پـاره پـاره شـد؛ بـد شد

چـشـم‌هـا پـر سـتـاره شـد بـد شد            بـه زنــانت اشــاره شـد؛ بــد شـد

تا نـگـاهـش بـه سـوی آب افـتـاد            یـاد شیـرخـواره‌اش ربـاب افـتاد

دردهـای مـن از حـســاب افـتـاد            گـذرم مـجــلــس شــراب افــتــاد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خـواهـرت آمـده در این صـحـرا            بـعـدِ یـک اربـعـیـن ولـی تـنـهـا

 

این چهل روز قـوتـمـان غـم شد            هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان ساربان و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛

خــاتـمـت دسـت سـاربـان افـتـاد            شـعــلـه بـر خـیـمـۀ زنـان افـتـاد

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید. ضمنا سه بند دیگر از این شعر به دلیل تحریفی بودن مطالب کلا حذف شد

تا نـگـاهـش بـه سـوی آب افـتـاد            یـاد شـش مـاهـه‌اش ربـاب افـتاد

مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( جامانده های از اربعین حسینی )

شاعر : علی اصغر انصاریان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

اى جـان مـا فـداى تـو لـبـیـك یا حسین            هستى است رونـماى تو لبیك یا حسین

اى نَفْس مُطـمَـئنّه كه تنها فـقـط خداى            گـردیـده خـونْ‌بـهـاى تو لـبیك یاحسین


هَلْ مِنْ مُعین تو گفتى و گوئیم یك صدا            در پـاسـخ نـداى تـو لـبـیـك یـا حـسـین

توحـیـد را به قـتـلگـه‌ت كـرده‌اى بیان            حق راضى از رضاى تو لبیك یاحسین

زیـنـب كـنـار پیـكـر تو گـفـت: تـا ابـد            بـرپـا بُـوَد لَـواى تـو لـبـیـك یـاحـسـین

شكـر خـدا كه فـاطمه ما را دعـا نمود            گـشـتـیم مـبـتـلاى تـو لـبـیك یا حـسـین

جا مانده‌ایم و دل به همین خوش كنیم كه            اینجـاست كـربـلاى تو لـبـیك یا حسین

پیـغـمـبـرانـه مُـعـتـكـفـم در حَـراى تو

هر روضه شعبه‌ای‌ست ز صحن و سراى تو

با سیـنه‌اى پُـر از غـم و با دیـدۀ تـرى            قامت خـمیده می‌رسد از راه خواهرى

بـاور نمی‌كـند كه چـه‌ها آمـده سـرش!            چل سال گـشته پـیـر ز هجـر برادری

دارد مـرور می‌كـنـد آن خـاطـرات را            بر روى خاك بود چه گـل‌هاى پرپرى

یك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِدید            بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجـرى

لرزید كـربلا و هوا تیره گـشت و دید            رفـتـه به روى نـیـزۀ بـیـدادگـر سـرى

امـا هـنـوز كـیـنـۀ دشـمـن نـشـد تـمـام            ده اسب تاخـتـند روى جـسـم اطهـرى

بعد از حسین بود كه غارت شروع شد

بعد از حـسین رنج اسارت شروع شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بـاور نمی‌كـند كه چـه‌ها آمـده سـرش!            یك اربعـین گـذشـته ز هـجـر برادرى

بیت زیر به دلیل مستند نبودن داستان ساختگی بوسیدن گلوی سیدالشهدا توسط حضرت زینب و .... حذف شد

تـنهـا حـسیـن مـانـد و زمـان وداع شد            بوسه زنـد به زیـر گـلـو جاى مـادرى

مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( جامانده های از اربعین حسینی )

شاعر : علی ساعدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

ای دل چه شد از لشکر آقا ماندیم؟            از قـافـلۀ کـر ب وبـلا جا ماندیم؟

رفـتـند همه به شوق دیـدار حسین            ما با غـم جـانـگـداز، تنها مـانـدیم


********************

دستم اگر از ضریحتان کوتاه است            در سینه اگر ز درد دوری آه است

ارباب، به جـان زائـرانت سوگـند            دل با قـدم پـیـاده‌هـا هـمـراه اسـت

********************

قــربـان شـکــوهِ اربـعـیـنـت، آقــا            جــانـم بـه فــدای زائـریـنـت، آقــا

من مانده‌ام از سفر مگر جا کم بود            از بـهـر گـدای کـمـتـریـنـت، آقــا

********************

ای عشقِ خدا و سِرّ مستور، سلام            ای قـبـلـۀ دل، تـجـلّی نـور، سـلام

امسال، من از زیـارتت جا مـاندم            هرلحظه وهر دقیقه از دور سلام

: امتیاز

حماسۀ پیاده روی اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

مـهـمـانیِ آقـایِ خـوبـی‌هـا شـروع شـد            غوغایِ محشر مثلِ عاشورا شروع شد

ای گـریه‌کن‌ها، سینه‌ن‌ها دعوت هستید            ای قطره‌ها! امواجِ این دریا شروع شد


حسرت به دل‌های قدیم! از جای خیزید            نـقـاشیِ تـصویرِ یک رویـا شـروع شد

زهـرا فـراخـوانِ عـمـومی داده قـطـعاً            از هر طرف لـبـیکِ یا اُمّـا شـروع شد

هـمراهِ خود پـرونـده‌هـاتـان را بـیـارید            با دستِ اربـابِ وفـا، امضا شـروع شد

بعدِ از چهل روز اشک و ناله، تازه انگار            هـمـراهیِ صدیـقـۀ صغـرا شـروع شـد

اُمّ الـمـصائب می‌رسـد از راهِ شـامـات            دارالـبُـکـایِ زیـنـب کـبـرا شـروع شـد

نیّت کن از بهرِ ظهـورِ حضرت عشق            بهـرت دعایِ مهـدیِ زهـرا شروع شد

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

هر روز و شب بر روی نی دیدم سرت را            دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را

یک قـافـلـه با سـوز و اشک و آه آمـد            برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را


بـا ظـرفـی از آب آمـده تـا کـه ربـابـه            سـیـراب گـردانـد عـلـی اصـغـرت را

برخـیز ای نـور دو چـشـمم ای برادر            تا که کـمـی آرام سـازی هـمـسرت را

بـگـذار تا شـرح سـفـر با تـو بـگـویـم            بشـنـو کـمی از غـصّه‌های یاورت را

از کــوفـه و شـام بــلا ای داد بــیــداد            رنـج اسـارت پـیــر کـرده دلـبـرت را

وقـتـی گـذر دادنـد مـا را بـیـن مــردم            دیــدم ســر نــی گـریــۀ آب آورت را

دیـدم ز بام خـانه طـفـلی خـیره سر با            سـنگی نشـانه رفـته چـشـمان ترت را

رقّـاصـه‌هـای شـهـر را آورده بـودنـد            تا در بیـارند اشک چشم خواهـرت را

تهـمت زدند و خـارجی خواندند ما را            آتـش زدنـد آن جـا دل غـم‌پـرورت را

آن جا نـمی‌دانی چه زجری می‌کشیدم            وقتی که نان می‌داد شامی دخترت را

با هـر صـدای خـیـزرانـی که می‌آمـد            من مـی‌شـنـیـدم نـالـه‌هـای مـادرت را

چـشــم عـلـمـدار حـرم را دور دیـدنـد            ور نه به عنوان کـنیزی گـوهرت را!

جا مانـده گـنج سـیـنـه‌ات کـنج خـرابه            با خـود نـیــاوردم گـل نـیـلـوفــرت را

این‌ها همه یک گوشه‌ای از ماجرا بود            تـازه نـگـفـتـم روضۀ انـگـشـتـرت را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را            دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( اربعین حسینی )

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

از کران تا بی‌کران حرفی به جز کوی تو نیست           تشنهٔ چشم تو را راهی به جز روی تو نیست

پیش رویت شوق جنت را که معنا می‌کند؟           برکسی که جَنتش جز طاقِ ابروی تو نیست


زلف تو آرامشِ شب را به هـمراه آورد           گرچه زیبایی شب هم قدر یک موی تو نیست

عرش با آن هیبت و بالا بلندی در جهان           عرش هم با هیبتش تا زیر زانوی تو نیست

دردلی که ِکبر و پستی و پلیدی خانه کرد           مطمئنا در دل او مهرِ دلجوی تو نیست

مدعی هستم به عمری همنشینی با شما           وای بر حالم اگر درسینه‌ام بوی تو نیست

بـا خـیـال راحــتـی در بـین زوّار آمـدم           خوب و بد را چون سوا کردن که در خوی تونیست

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( اربعین حسینی )

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین            تار می‌بیند دو چشمانِ عـزادارم حسین

می‌نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک            تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین


پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت            آمدی! تا که گـره افـتاد در کارم حسین

دست‌هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش            بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین

جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است            جا نمانم اربعـین! مشتاقِ دیدارم حسین

مشکلات من فقط کنج حرم حل می‌شود            دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین

جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت:            راهیِ دروازۂ ساعـات و بازارم حسین

سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد            گفت چشم از چشم‌هایت برنمی‌دارم حسین

: امتیاز

مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( جامانده های از اربعین حسینی )

شاعر : حسین واعظی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

نـشـسـتـه‌ایـم ولی تـذکـره مـهـیـا نیست            خبر رسیده که دیگر برای ما جا نیست

قـبـول وصـلـۀ نـاجـور این بـسـاط منم            قـبـول جـای بیـابـان کـنار دریـا نیـست


اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را            ولی کسی که نیفتد به پاش از ما نیست

قسم به عصمت زهرا که زود می‌شکند            قدی که زیر مصیـبات کـربلا تا نیست

به یاد تـشنگی‌اش، تـشـنه کـام باید مُرد            سر شکسته که در این بساط پیدا نیست

چه شد که حضرت زینب دوید، چون گودال            هنوز هم‌ که هنوز است جای زنها نیست

نشست لحـظۀ آخـر به سیـنـه‌اش قـاتـل            گرفت موی سرش را، مجال حاشا نیست

و تیز بودن تیغ از شروط انصاف است            کـنار جـرعـۀ آبی که حـق قـربانی‌ست

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

کاروان را در بهـار بی‌خـزان آورده‌ام            عشق را در سرزمین تشنگـان آورده‌ام

اشک‌های من گواهی می‌دهد ای تشنه لب            بـر لـبان خـشـک تو آب روان آورده‌ام


تا که بر دشمن بتـازم در زمین کـربلا            تـیـر آهـی داشـتـم، قـد کــمـان آورده‌ام

بعد سخـتی‌ها که در شام بلا ما دیده‌ایم            داغـداران را درین دارالامـان آورده‌ام

تا دوباره بوی سیب سـرخ آید بر مشام            لاله‌ها چیدم ز اشک و ارغوان آورده‌ام

با پر و بالی که بشکست از جفای دشمنان            طـایـران خـسـته را در آشـیان آورده‌ام

در اسـارت رفـته بودم از اسارت آمدم            آمدم با خویش چشم خون فشان آورده‌ام

تا بچینم روی قبرت دسته گلهایی ز درد            کودکان را همچو گل در بوستان آورده‌ام

کــاروان‌دار تـمــام داغــدارانـت مـنــم            در کـنار تـربـتت این کـاروان آورده‌ام

تا پـدر از ماجـرای کـنج ویران بشـنود            قـصه‌ها از دخـتر شیـرین‌زبان آورده‌ام

با زنان داغـدار و کـودکان خون جگر            سیـنـه‌ای لـبریز از آه و فـغـان آورده‌ام

این غریبان را پس از ظلم و جفای دشمنان            خـسـتـه دل نزد امـام مـهـربان آورده‌ام

ظاهراً بودم اسیر اما به روی دوش خود            پـرچـمی پیـروزمند و جاودان آورده‌ام

«یاسر» از اشکی که دارد می‌درخشد چون قمر            رو به سـمـت آسـمان بی‌کـران آورده‌ام

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : قطعه

گرچه دستم بست دشمن دست خالی نیستم            درد و داغ و شکوه‌ها از این سفر آورده‌ام

یاد دارم تشـنه بودی زیر تیغ و نیزه‌ها            هدیه از شـام بـلا چـشـمان تر آورده‌ام


سرو بودم خم شدم تا بوسه بر حنجر زنم            مثل مادر بعد از آن قوس کمر آورده‌ام

خیز و بنگر لشگر ناموس دین را یک به یک            شـام تـا کـربـبـلا روی بـصـر آورده‌ام

یاد داری میزبانت گوشۀ ویران که بود            شرح دیدارش ز تو در طشت زر آورده‌ام

در عطش خون شد روان از پیکر عریان تو            جای خون رفته‌ات خون جگر آورده‌ام

پرچمت را بر زمین نگذاشتم جان حسین            خیز و بنگر بر تو پیغام ظفـر آورده‌ام

ای معـمای هزاران زخم با این ماجـرا            از نــهــاد پــیـــروانــت آه در آورده‌ام

گفت (شاهد) من نه تنها سوختم از داغ تو            زین حکایت شعله بر شمس و قمر آورده‌ام

: امتیاز

ذکر مصائب برگشت کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

قـافـله با کـاروان‌سـالاری زینب رسید            خواهری باغصه و اندوه جان برلب رسید

قافـله بعد از چهـل منـزل اسارت آمده            کـاروان در نـیـنوا بـهـر زیـارت آمـده


کـاروانی که تـمـام راه بـودش سلـسـله            جای تسکین سنگ شامی بود و دست و هلهله

کاروانی که بلا پشت بلا را دیده است            داغ روی داغ در دشت بلا را دیده است

دیده است اینجا پریشان گشتن احساس را            علـقـمه، دریای خون افـتادن عباس را

در همین جا دیده زینب آسمانی تار را            یک بدن در قتلگه با دشتی از نیزار را

یک بدن بود و هزاران زخم بود و همهمه            قـتـلگه بود و صدای نـالـه‌های فاطـمه

یک بدن زخمی هزاران نیزه و شمشیر بود            پاره پاره پیکری پنهان به زیر تیر بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن بوسیدن رگ های امام توسط حضرت زینب و تحریفی بودن این مطلب حذف شد

در همین جا سنگ‌ها را نیزه‌ها را زد عقب            خواهری بوسید رگهای گلو را با ادب

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : مجید تال نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

از سرِ ناقـۀ غـم شـیـشـۀ صبـر افـتـاده            همه دیـدنـد که زینب سـر قـبـر افـتـاده

چشم او در اثر حادثه کـم‌سو شده است            کمرش خم شده و دست به زانو شده است


گفت برخیز که من زینب مجروح توأم            چند روزی‌ست که محو لب مجروح توأم

این رباب است که این‌گونه دلش ویران است            در پی قبر علی‌اصغر خود حیران است

گر چه من در اثـر حـادثـه کـم می‌بـینم            ولی انـگـار درین دشـت عـلم می‌بـیـنم

دارد انـگـار عـلـمـدار تو بـر می‌گـردد            مشک بر دوش ببین یار تو برمی‌گردد

خـوب می‌شـد اگر او چـند قـدم می‌آمـد            خـوب می‌شد اگر او تا به حـرم می‌آمد

تا عـلی‌اصغر تو تشـنه نمی‌مرد حسین            تا رقـیه کمی افسوس نمی‌خورد حسین

راسـتی دخـتر تو؛ دختر تو... شرمنده            زجر؛ سیلی؛ رخ نیلی؛ سر تو شرمنده

وای از دخـتر و از یوسف بازار شدن            وای از مـردم نا اهل و خـریـدار شدن

سنگ‌هایی که پریده است به سوی سر تو            چه بـلایی که نیـاورده سـر خـواهر تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت            پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر حذف شد زیرا همانطور که در کتب منتهی الآمال ص ۴۸۳؛ اربعین الحسینیه ص ۲۳۳؛ تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۱۱؛ مقتل جامع ج۱ ص ۱۴۱، مقتل تحقیقی ص ۲۶۸، پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۳۰۴ و دیگر کتب معتبر آمده است سر به چوبۀ محمل زدن، مغایرت با روایت های معتبر است؛ این قصه اوّلین بار در کتاب نورالعین منسوب به اسفراینی جعل شده است جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

سرخی چشم خبر می‌دهد از دل خونی            وای از آن لحظه که شد چوبۀ محمل خونی

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

برخـیز گـلـم خـواهـرِ تو از سـفر آمد            از شـامِ بـلا زینبِ خـونـین جـگـر آمد

برخـیز ببـین خواهرت از بندِ اسارت            بـا آهِ دلِ سـوخــتـه و چــشــمِ تـر آمـد


او مضطـر و مـاتم زده از پیـشِ رقیه            آن مرغـکِ پـژمردۀ بی‌بـال و پَر آمد

تو بودی و دیدی که در آن کنج خرابه            با گـریـه چـگـونه پـیِ رأسِ پـدر آمـد

تا آن سرِ خونینِ تو بگـرفته به دامان            آن شبِ غـمِ هـجـرانِ رقـیه سحـر آمد

بین زینبِ مـحـزونِ تو با قـد خـمـیـده            با هـروله از کـوفـه و شـامِ خـطر آمد

آمد که بگـوید به تو این رنـجِ اسارت            هر آنچه که بگذشته به زینب به سر آمد!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

گر بودی و میدیدی که در کنجِ خرابه            با گـریـه چـگـونه پـیِ رأسِ پـدر آمـد

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : محمدرضا رضایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مجنون صفت به دشت و بیابان دویده‌ام            اکنون به کوی عشق تو جانان رسیده‌ام

در راه عـشـق تـو شده پـایـم پُـر آبـلـه            از بس که روی خار مغـیلان دویـده‌ام


تنهـا نـشد ز داغ تو مـوی سـرم سفـید            همچون هلال از غم عشقـت خـمیده‌ام

دیـوانـه‌وار بـر سـر کـویـت گـر آمـدم            مـنعـم مـکـن که داغ روی داغ دیـده‌ام

مـن پـرچـم اسـیـری و بـار غـم تـو را            از کـوفه تا به شـام به دوشـم کـشیده‌ام

عـمرم تمام گشت عزیزم در این سفر            دست از حیات خویش حسینم کشیده‌ام

بس ظلم‌ها که شد به من از خولی و سنان            بس طـعـنه‌ها ز مـردم نـادان شـنـیده‌ام

دیـدی به پـای تخت یزید از جـفای او            چون غنچه پیرهن صبر ز غم ها دریده‌ام

گـنج تو را به گـوشۀ ویـران گـذاشـتـم            چـون اشک او فــتـاد رقـیـه ز دیــده‌ام

می‌گفت و می‌گریست (رضایی ) ز سوز دل            اشکـم به خاک پـای شهـیدان چکـیده‌ام

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

دیـدی به پـای تخت یزید از جـفای او            چون غنچه پیرهن به تن خود دریده‌ام

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آسمان! خون گریه کن، دل بی‌قرار زینب است           کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است

گفت با قـبرِ بـرادر، قـافـله سالارِ صبر           مدفنِ خـون خدا، جانا مزار زینب است


عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید           لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است

هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین!           شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است

سخت تر از داغ تو رنج اسارت بوده است           از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است

هر که بود آورده‌ام، غیر از سه ساله دخترت           از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است

من نمی‌گویم چه شد در کوفه و شام بلا           خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است

این بدنهای کبود و چهره‌های زخم زخم           از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است

چـشم‌های هرزه و هیزِ اَراذل کُـشتِـمان           رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است

صبر هم از صبرِ ما، والله کم آورده بود           حرفها؛ در گـریۀ بی‌اخـتیار زینب است

نَه خرابه، نَه به زندان، تاقتم از کف نرفت           تهمتِ بَد، قاتلِ صبر و قرار زینب است

وای از لفظِ کـنیزی، وای از بیگـانگان           دخترت مدیون آغوشِ وقار زینب است

آنچنان بر خصم شوریدم که در بزم شراب           سید سجـاد مـات از ابتکـار زینب است

خواسـتند آهی کِـشَم، اما خـدا امداد کرد           تا ابد پیروزی از ایل و تبار زینب است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

این چهل روز، از چهل سال است بر من سخت تر           از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن مطلب و همچنین عدم رعایت شأن امام حذف شد

زیر پای اسب‌ها دیدم سرت بازیچه شد           حال حق دارم بگویم شام، عار زینب است

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : آرمان صائمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : مربع ترکیب

نگاهش لب به لب لبریز غـم بود            شکسته بال و پر از هر قـدم بود
ولیـکـن اسـتـوار و مـحـتـرم بود            امـیــر قـافـلـه؛ مـرد حــرم بــود


حـسـین بـعـد خـنـجـر بـود زینب
خـود زهـرا و حـیـدر بـود زینب

کسی در صبـر مـثـلش را ندیـده            نـدیـده قـامـتـی چـون او خـمـیـده
ندیـده صورتی چون گـل تـکـیده            نــدیــده روی نـی رأس بــریــده

ولیکـن دم نـزد او اسـتـوار است
چقدر این عمه جان با اعتبار است

مـیـان هـر نــفــس صــد آه دارد            بـه پـایـش خــسـتـگــی راه دارد
به سـیـنـه یک غـم جـانکـاه دارد            بـه والــلـه کــه ای والــلــه دارد

چـرا کـه مُــرده امــا پَــر نــداده
به دست هیچکـس مـعـجـر نداده

بـه شـوق یـار او پــرواز کــرده            همینکه زنـده است اعجـاز کرده
رسـیـده حـرف خـود
آغـاز کرده            بـرایـش ســفــرۀ دل بــاز کــرده

ز داغ اینکه چشمت خواب رفته
بـبـیـن که خـواهـر تو آب رفـتـه

سرم را روی خـاکـت می‌گـذارم            بـرایـت زخــم‌هـا را مـی‌شـمـارم
دگــر
انـگــیــزۀ مــانــدن نــدارم            عــزیــزم بـی‌قــرارم بـی‌قــرارم

مدام از هجـر گریانم حسین جان
چو زلف تو پریشانم حسین جان

سـنـان دست مـرا زنـجـیـر کرده            بـه این امّـیـد کـه تـحـقـیـر کـرده
ولی چـیزی که من را
پـیر کرده            سـر زلـفی‌ست بر نی گـیر کرده

نپرس از دخـترت شرمنده هستم
نمی‌بـخـشم خـودم تا
زنـده هـستم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! زیرا بعد از زندانی کردن اهل بیت در کوفه ابن زیاد ملعون طی نامه‌ای از یزید کسب تکلیف کرد؛ به گفته سیّدبن طاوس در اقبال الاعمال ص۵۸۹؛ حاج شيخ عبّاس قمي در منتهي الآمال ص۵۲۴؛ و محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ص۱۷۴، آیت الله شعرانی در نفس المهموم ص۳۷۵، فرهاد میرزا در قمقام ص۵۸۶ تند‌ترین پیک‌ها هم این مسير ۱۷۵ فرسخی را در حدود ۲۰ روز طی می‌کنند که رفت و برگشت آن ۴۰ روز میشود؛ مدت زمان رفتن کاروان اسرا از کوفه تا شام (۱۵۰۰ کیلومتر) هم یک ماه طول کشیده است، بنا بر نقل سید بن طاوس (اقبال الأعمال ص ۵۸۹ ) و قاضی نعمان از علمای قرن چهارم (شرح الاخبار ج۳ ص ۲۶۹ ) اهل بیت بین ۳۰ تا ۴۵ روز در شام بوده‌اند!! حداقل بیست روز هم زمان نیاز بوده است که اهل بیت از شام به کربلا برگردند!! با توجه به مطالب فوق و دلایل متعدد روایی و تاریخی دیگر که در قسمت روایات تاریخی بطور کامل به آن اشاره کرده‌ایم علمایی همچون سید بن طاووس در اقبال الأعمال ص۵۸۹، علاّمه‌مجلسی در بحارالأنوار ج ۱۰۱ ص۳۳۴ و جلاءالعیون ص۶۱۹، محدّث نوری در لؤلؤ ومرجان ( ۱۸۱)، حاج شیخ عبّاس قمی در منتهی الآمال ص۵۲۵، علاّمه محمّد تقی شوشتری در قاموس الرجال ج۷ ص۲۱۱، عادل العلوی در عبقات الأنوار ص۴۴، آیت الله شعرانی در ترجمۀ نفس المهموم ص۳۷۵، محمّد تقی سپهر در ناسخ التّواریخ ج۶ ص ۱۰۱، محمّد خراسانی در منتخب التواریخ ص۳۱۸، عبد الرزاق موسوی مقرّم در مقتل الحسین ص۳۶۰، علاّمه شهید مطهّری در حماسه حسینی ج۳ ص۳۰، فرهاد میرزا در قمقام ص ۵۸۶، دکتر محمّد ابراهیم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص۱۴۸، میرزاحسین یزدی در مهیج الأحزان ص ۷۵۳، سردرودی در تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ص ۲۲۶ تصریح کرده‌اند به هیچ وجه امکان بازگشت اهل بیت در ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری وجود نداشته بلکه احتمالا در اربعین سال بعد به کربلا آمده‌اند، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چهل روز است چشمت خواب رفته            بـبـیـن که خـواهـر تو آب رفـتـه

چهل روز است گریانم حسین جان            چو زلف تو پریشانم حسین جان

زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در برگشت به کربلا

شاعر : مجتبی صمدی شهاب نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

ای در مـدار عـشـق نـیـمِ دیگـر من            برخـیـز مهـمـانت رسـیـده دلـبر من

در زیرِ خاکی خاکِ عالم بر سرِ من            هرگـز نمی‌شد این جـدایی بـاورِ من


باور نمی‌کـردم که داغـت را ببـیـنم

روزی بیـاید بـر سرِ قـبـرت نـشـینم

حالا رسیدم خواهرت خود را رسانده            تقـدیر من را بر سرِ قـبـرت نشـانده

جـسمِ مرا شـوقِ تو تا اینجا کـشانده            ورنـه دگر جـانی بـرایِ من نمـانـده

جـانـان من جـانی بده که نیـمه‌جـانم

امروز من در کسوت یک روضه خوانم

بعد از وداع آخـرت با کام عـطشان            وقتی که رفتی ماندم و اندوه طفلان

شد دیـده‌ام سـیل و دلم مانند طـوفان            دنبال تو روحـم روانه شد به مـیدان

تا اینکه رعد و برق ماتم زد به خیمه

اسب بـدونِ صـاحـبت آمد به خـیـمه

با سـر دویـدم سـویِ تـو پـایِ پـیـاده            دیدم تنت در بین خاک و خون فتاده

از دور دیـدم یـک‌نـفـر که ایـسـتـاده            چکمه به سینه دشنه بر حلقت نهاده

هر ثانیه بر خواهرت صد سال می‌رفت

او ضربه می‌زد مادرت از حال می‌رفت

بعد از تو فـکـر عـابـد بـیـمـار بودم            فـکـر وداع و دفـنِ تو ای یـار بودم

در حالـتی درمـانـده و دشـوار بودم            تا چـشـم وا کـردم سـرِ بـازار بـودم

تا آمدم بر خود دو دسـتم بـسته دیدم

پیشانی‌ات را روی نی بشکسته دیدم

دشـمن مرا با جبر و ظلم تام می‌برد            گَه با شتـاب و گَه مـرا آرام می‌بـرد

من را به جُـرم حـامیّ اسلام می‌برد            من را برای بزمِ شهـر شـام می‌برد

در پشت دروازه مرا با لـرزه بردند

من را میان چـشم‌های هـرزه بُـردند

در پیش روی چشم خـیس کودکانت            بـزم عـجـیـبی دیـدم از نامحـرمانت

از کـینه ها کرده جسارت بر لبـانـت            با چوب دستی ضربه میزد بر دهانت

بر رقص و پا کوبی کنارت امر می‌کرد

بالا سرت با خنده شرب خمر می‌کرد

ساکت نماندم حرف حق ابراز کردم            صوتِ علی را من طنین انداز کردم

با خطبه‌هایم مشت شان را باز کردم            مثـل هـمه پیـغـمـبران اعجـاز کردم

گر چه مـیان ریـسـمان‌ها بود دسـتم

بت‌های شامی را خـلیل آسا شکـستم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

دشـمـن مـرا با اخـتـیـار تـام می‌برد            گَه با شتـاب و گَه مـرا آرام می‌بـرد

من را به جُـرم منکـر اسلام می‌برد            من را برای بزمِ شهـر شـام می‌برد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است که به استناد کتب الارشاد۲/۱۷۶؛ مناقب الطاهرین ۲/۵۸۶؛ کَشف الغُمَّة ۲/۲۵۲؛ إعْلام الوَری ۳۵۳؛ الثّاقِب فِی الْمَناقِب ۳۳۳؛ کامل بهائی ۶۳۴؛  جلاءالعیون ۶۰۲؛ بحارالأنوار ۴۵/۱۲۱؛ منتهي‌ الآمال ۴۹۱؛ نفس المهموم ۳۷۴؛مقتل مقرّم ۳۳۵؛ قمقام ۵۳۲؛ اِثْباتُ الْهُداة ۴/۴۳؛ مقتل جامع ۲/۶۸ تلاوت قرآن توسط سر مطهر سیدالشهدا در روز دوم ورود اهل بیت به کوفه و در کوچه یا بازار کوفه بوده است نه مجلس یزید یا ابن زیاد!! همچنین به گزارشی الثّاقِب فِی الْمَناقِب ۳۳۳؛ بحارالأنوار ۴۵/۳۰۴ و ۱۸۸؛ مقتل امام حسین ۲۳۹) یک مورد هم در بازار شهر شام و بر روی نیزه بوده است و نه در داخل مجلس یزید و داخل تشت. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنیدِ ضمناْ پنج بند از این شعر به دلیل ایرادات متعدد و ذکر مطالب تحریفی کلا حذف شد

تـا آیـۀ قـرآن بـرون شـد از زبـانـت            با چوب دستی ضربه میزد بر دهان